|
ایران اسلامی وقتی اون روز تو باغ همه ی خانومها رو جو گرفته بود و جلوی همه قهقه می زدن
«مواظب وقار و متانت ات باش عزیزم
«موهات بیرونه ها خانومی!» درحالی که موهام رو قایم می کردم نگاهی به زنهای اطرافم تو خیابون انداختم. شرم آور بود. شوهراشون چه بی خیال...
«غرور زن در مقابل مردان غریبه بجا و خوبه
«خوشم اومد
تو مثل برق از جا پریدی و زدی بیرون. پشت سرت اومدم . گفتی: «متشکرم که اونجا نموندی
چنان نشسته ای به دل که باورم نمی شود از آسمان رسیده ای نگو زمین ؛ که باورم نمی شود.... نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ  وبلاگی برای یاداشت های من و انچه من به آن علاقه مند هستم.خوش آمدید. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها 
|
|||
 |
»
اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری
وقتی حواسم نبود و کمی روسری ام لیز خورده بود و موهام دیده می شد با لبخند گفتی:
و درس خوندن 
و فعالیت در دانشگاه تشویق می کردی؛ هرازچندگاهی یادآوری می کردی که:
. گفتی:
چه مردونه برخورد کردی, بدون عشوه و طنازی»
»
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
